معنی جانور آبزی

حل جدول

جانور آبزی

ماهی


جانور تک‌یاخته آبزی

ئیدر


نوعی جانور آبزی شکارچی

ناتیلوس


آبزی نما

آکواریم، آبزی‌دان؛ محیطی مصنوعی برای نگهداری آبزیان است. ظرفی است شیشه‌ای که در آن گیاهان و جانوران آبزی (معمولا ماهیها) نگه داشته می‌شوند. واژه آکواریوم aquarium به یک بنای عمومی که در آن گروه زیادی از گونه‌های آبزی نگهداری می‌شوند اشاره می‌کند.


آبزی باهوش

دلفین؛ بررسی‌ها نشان داده‌اند که دلفین‌ها می‌توانند در ذهن خود برای صداهای گوناگون، تجسم‌های گوناگونی پدیدآورند به گونه‌ای که هر صدا در ذهنشان بیان‌گر و برابر با یک شی باشد. در هنگام بهره‌گیری از پژواک‌یابی، دلفین‌ها اغلب صدای برگشتی از یک جانور یا اشیای اطراف را در ذهن خود تحلیل کرده و هر صدای برگشتی را مترادف با یک شی تعریف می‌کنند. این «دیدن از راه شنیدن» نشان می‌دهد که چگونه دلفین‌های با توانایی دید بسیار پایین می‌توانند در مغز خود جهان را شناسایی کنند.


آبزی درودگر

اره ماهی


آبزی نجار

اره ماهی


آبزی دریایی

اره ماهی، اسب دریایی، فک، دلفین، شیر دریایی، ستاره دریایی، شاه ماهی، عروس دریایی


مار آبزی

آناکوندا

فرهنگ معین

آبزی

(اِفا.) جانوری که در آب زندگی می کند.

فرهنگ عمید

آبزی

ویژگی جانوری که در آب زندگی کند، جانوران دریایی،


جانور

موجود زنده که قادر بر حرکت ارادی باشد، جاندار، ذی‌روح: جانور از نطفه می‌کند، شکر از نِی / برگِ تر از چوبِ خشک و چشمه ز خارا (سعدی۲: ۳۰۳)،
کِرم روده،
حشره، به‌ویژه حشرۀ موذی و گزنده،
حیوان: نمانَد جانور از وحش و طیر و ماهی و مور / که بر فلک نشد از بی‌مرادی افغانش (سعدی: ۱۱۳)،
[مجاز] شخص ستمگر، بی‌ادب، موذی، یا بدجنس،
[قدیمی، مجاز] انسان: گفتم که جانور ز جهان خود نهایت است / گفتا پیمبر است نهایت ز جانور (ناصرخسرو۱: ۲۷۲)،
* جانور گویا: [مجاز] حیوان ناطق، انسان، آدمی،
* جانور دوپا: [مجاز] حیوان ناطق، انسان، آدمی،

فرهنگ فارسی هوشیار

آبزی

جانوران دریایی

گویش مازندرانی

جانور

جانور، جانوران گوشت خوار و گربه سانان چون شیر و پلنگ، درنده...

واژه پیشنهادی

آبزی درودگر

اره ماهی

معادل ابجد

جانور آبزی

280

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری